سکانس برتر
ناریه:ما حاضریم با شما همکاری کنیم.
عمره : او از جانب خودش حرف میزند
مختار راستگوترین و عادل ترین مردیست که دیدهام
چطور منکر مردی شوم که خداترس بود ؟!
رویای جوانیَم داشتن همسری چون او بود
خدا هم مردی را قسمتم کرد که فخر عرب بود و فخر دین
او نشان لیاقت از زبان علی دارد !
علی او را کَیِّس نامید و فرمود
این بچه مرهمی خواهد شد بر دل اهل بیت ما
از قاتلین جگر گوشه رسول خدا انتقام خواهد گرفت !
مصعب بن زبیر : تو از مختار سخن می گویی یا از پیامبر ؟!
عمره : او برگزیده شد برای تحقق وعده ای بزرگ !
مصعب : تو مهدور الدمی ضعیفه !
عمره : برایم مسجل بود که این معرکه یک قربانی میخواهد
وقتی تظاهر کردید وجدان درد دارید دانستم !
مردانی چون شما از مختار میترسید
از شنیدن نامش وحشت میکنید
مصعب : این ضعفیه را زبان ببرید و گردن بزنید !
ناریه : مختار را تکذیب کن و جانت را بخر عمره !
عمره : خداحافظ ناریه .. دخترم را به تو میسپارم
قول بده برایش مادری کنی ..
پ ن :خدا نیاره روزی رو که دینمون رو به دنیامون بفروشیم.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط آرام دل در 1395/08/25 ساعت 03:32:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1395/09/07 @ 09:13:39 ب.ظ
صهباء [عضو]
پستهای زیبایتان .تحت عنوان سکانس برتر.واقعا انتخاب منحصر به فردی است.
1395/09/08 @ 11:05:05 ق.ظ
آرام دل [عضو]
نظر لطف شماست….
خوشحال میشم بیشتر از نظراتتون بهره مند بشم.