از مدینه برایم بگو....
- چه میخواهی بدانی از این شهرِ مقتدرِ غریب ؟!
+ از اولْ باری که آباد شد !
- لحظهای که خاتم الانبیاء بر زمینش قدم نهاد و مسجدالاقصی را بنا کرد
از زمانی که مدینه به پسوند ” نبی “مزین شد ، آبادترین شهرها شد !
+ مدینه شهر خوشبختی بود ؟!
- آری .. بود .. مدینه بسان انگشتری بود که نگینش محمد خاتم بود ..
محمد که رفت ….
+ محمد که رفت چه بر سر مدینه آمد ؟!
- آسمانش تیره شد و ابرهایش گریان ..
دیوارهای خانههایش ترک برداشتند و دل های اصحاب نیز !
مدینه هیچگاه ملائک را به بیقراری آن شب ندیده بود ..
+ گمان میکردم محکمتر از این حرفها باشد !
مدینه ای که خود را به اندازه معراج پیغمبر بزرگ کرد و بال فرشتگانی چون جبرئیل را در خود جای داد !
- مدینه مقتدر بود ،اما اقتدارش را مدیون محمد بود !
همالان هم اگر اقتداری دارد ، مدیون ابدان محمد و فرزندانش است که در خاکش بغل گرفته ..
+ گفتی ملائک بیقرار بودند ، چرا ؟!
پیغمبر که بر بال آنان سوار بود و به سمت رب العالمین پرواز میکرد ..
بیتابِ چه بودند ؟
- گوش کن .. ! صدای اشک و فغان نمیشنوی ؟
+ صدای چکیدن قطرات اشک است ..
صدای تکان خوردن شانه و هق هق می شنوم !
صدای فریاد واأبتاه زنی میآید ..
این زن کیست که چنین میبارد و بوسه میزند و روضه میخواند ؟
- این زن ، فاطمه است، دختر خاتم الانبیاء ،خیرالنسـاء
تمام آرامشش رفته و آرامش به فرزندانش تزریق میکند ..
تمام هستیاش رفته و با نگاهِ محمدیَش ، حیدر غریبش را به صبر دعوت میکند !
+ حیـدر !؟ این تکانهای شانه حیدر است که ضربان قلب عالم را بالا برده ؟!
حیـدری که دست و شمشیرش هیچ ، نگاهش دشمن را مغلوب میکرد ؟!
- آری همان حیدر !
+ پس عجب دردی کشید با رفتن پیمبر ..
گمان کنم بیتاب ترین حال علی همان لحظه بود ..
- نه .. بیتاب ترین حال علی نه لحظه ای بود که پیغمبر در آغوشش جان سپرد ، نه زمانی که مسلمین بیعتش را شکستند !
علی زمانی شکست که امانت پیغمبر را برکنار دربی سوخته دید و نتوانست کاری کند .. چرا که مامور بود به سکوت ..
+ امانت پیغمبر فاطمه بود ، آری ؟!
- آری .. مدینه از وقتی محمد رفت ،سست شد
با هر بیعتی که از علی برداشته شد ، بیشتر در خود فرو رفت ..
خم شدن زانوانِ دخت پیغمبر ، روی زمینِ مدینه ، شد سرآغازِ بی حرمتیها و شکسته شدنش ..
+ و حالا مدینه چگونه سر میکند روزهای ویرانی را .. ؟!
- هنوز هم غریب است ! شور و حال کربلا و نجف را کمتر به خود دیده …
اما همین غربت را که با دردانهی خلقت ، فرزند یازدهم علی ، تقسیم میکند ..آرام میشود ، آرام تر ، آرام تر ،آرام تر ..
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط آرام دل در 1397/08/14 ساعت 10:04:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1397/08/22 @ 08:45:06 ق.ظ
عابدی [عضو]
اللهم صل علی محمد وآل محمد
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم الرزقنا حرم حرم
1397/08/19 @ 10:24:51 ق.ظ
پیشوای مسیح [عضو]
سلام
متن خوبی نوشتید اما خیلی فضاش کلیشه س. یه متن ادبی بدون هیچ تمایزی از دیگر متنای شبیه ش.
ولی خوندمش اما نه تا آخر اینم بخاطر ادبی بودنش هست.
ممنون
یاحق
1397/08/17 @ 12:32:05 ب.ظ
مدرسه علمیه امام خمینی ره رباط کریم [عضو]
باید مثل پیامبر (ص) در برابر سختی ها مقاوم باشیم و بایستیم.
امام خمینی(ره):ما هم تا آخر،زحمت ها و رنج های توطئه ابرقدرت ها را باید تحمل کنیم.ما مؤظف هستیم تا امر الهی را انجام دهیم.پس از سختی ها نباید هراس داشته باشیم.
آیا پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در مقابل سختی ها عقب نشینی کردند؟آیا حاضر به تسلیم و سازش شدند؟
ما هم که کار انبیا و پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را انجام می دهیم باید بایستیم،باید مقاومت کنیم تا اسلام استقرار پیدا کند و عدالت برقرار شود و دست ظالم ها کوتاه گردد.
منبع : صحیفه نور ، جلد ۱۹ ، صفحه ۵۸.
http://imam-robatkarim.kowsarblog.ir/
1397/08/15 @ 10:04:11 ق.ظ
مظلومی [عضو]
در سوگ نبی جهان سیه می پوشد
در سینه، دل از داغ حسن می جوشد
از ماتم هشتمین امام معصوم
هر شیعه ز درد، جام غم می نوشد.
اللهم صل علی محمد و آل محمد
التماس دعا
1397/08/15 @ 08:55:58 ق.ظ
عابدی [عضو]
اللهم الرزقنا حرم حرم حرم
اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم اجعل عواقب امورنا خیراً
1397/08/15 @ 08:43:09 ق.ظ
خادم المهدی [عضو]
اللهم صل علی محمد و آل محمد
1397/08/15 @ 06:45:24 ق.ظ
پشتیبانی کوثر بلاگ [عضو]
با سلام و احترام
مطلب شما در قسمت مطالب منتخب درج گرديد.
موفق باشيد