الشام ....الشام.....

حسین علیه السلام
در آخرین نفس های خود هم چشم از خیام حرم بر نداشت.
که مبادا دشمن تا او زنده است قدمی سمت حرم بردارد…..
چه کشید زین العابدین!!
روح در تلاطم آشوب
اما جسم یاری نمی کند…..
و چه تلخ است
غم نهفته در این کلام امام
الشام…..الشام…..الشام…..

این جا کربـــــلاست........

این جا کربـــــلاست........
این جا کربلاست….
امروز ….
اما اسارت هست و امن نیست و زینب هست و دیگر اما نگهبان خیام عباس نیست….. عطش اما بیداد می کند!
دیگر نه علی هست که قربان صدقه خواهر برود و نه عمو هست که رقیه را در آغوش بگیرد…..فقط تازیانه هست و خار هست و….دیگر بابا نیست!
تکلیف زینب اما امشب چه می شود؟!
کجایند حبیب و زهیر ؟کجایند مردان غیرتمند بنی هاشم…..
کجاست پناه حرم؟

توسل به حضرت علی اصغر (ع)

توسل به حضرت علی اصغر (ع)
#حضرت_آیت_الله_قرهی(مدظله العالی):
امروز توسل به کسی دارید که باب‌الحوائج است و بالاتر از آن باب‌الحوائج‌های دیگر است، حضرت‌علی‌اصغر(ع) آیت‌الله‌العظمی است، آیت‌الله حق‌شناس می‌فرمودند: چله گرفتم جواب نداد؛ ناراحت شدم. توسل کردم، اباعبدالله(ع) به خوابم آمدند؛فرمودند: چرا به آیت‌الله‌العظمای کربلا توسل نمی‌کنی؟ گفتم کیست؟ دیدم قنداقه را بالا بردند.

وارث کوچه ها

وارث کوچه ها

این جا کربلا است……..

این روز ها که حسین(ع) به هر بهانه ای چشمانش بارانی می شود
دردانه های برادر بهانه خوبی هستند برای گریه های ابا عبدالله……..
قاسم و عبدالله همان وارثان خاطرات مادری!
بغض های گاه و بی گاه عبدالله یادآور سکوت های مجتبی (ع) در روز های کبود مادر است.
حضرت غریب!
ذره ذره ی کوچه های بنی هاشم به غربت نام احلی من العسلت گواه اند…..و اصلا به شهادت
کوچه های غریبی چه حاجت که نور کبود فاطمی نشان غربت و مظلومیت حضرت مجتبی (ع) است…….

آری داستان تنهایی و غربت جنابت ریشه در خنجر بی وفایی یارانت داشت و ذره ذره ی خاک های بقیع شاهداند
که او شیر پسر همان حیدر کراری است که هم نوای چاه های غریبی کوفه بود…….!

مجتبی اگر غریب بود قاسم و عبدالله شهزاده های کاخ غربت بابا هستند……
قاسم اما این روز ها دلش پر است از عسل های شیرین حب الحسین……..
و برایتان بگویم از عبدالله که در دلش رویای تا مرز بی نهایت علمدار شدن را می پروراند…….
کسی چه می داند!؟
شاید عبدالله مسیر سی وچند ساله عباس (ع) را یک شبه عروج کرد…….
و این گوشه ای بود از لشکر عشق که جان می دهند برای حلت بفناالحسین شدن
و اینجا هنوز علی هست و ارباب هست و عمو هست و امن هست و محبت هست
و آب هست وعــ طـــ شــــ نیست…….
تا فردا اما
خدا بزرگ است……

ای ماه ترین عموی دنیا.......

ای ماه ترین عموی دنیا.......

می گویند

سری که درد نمی کند را که دستمال نمی بندند

اما

میخواهم بگویم

سر من برای سربندی که نام تو روی آن حک شده باشد درد می کند………..

بی سبب نیست که در قلب همه جا داری

آنچه خوبان همه دارند تو یک جا داری