از کنار هر دختری رد میشد
یک نته جانانه میزد و لذت میبرد
یک اصطکاک دوست داشتنی با هر کس که در نظرش خوش تراش تر بود!!!
یک آن دیدم که مقابل من است
نفسم را حبس شد چادرم را کشیدم جلوتر
و میخکوب سر جایم ایستادم ببخشیدی گفت وخودش را کنار کشید!حالا دیگر… بیشتر »