امان از دل کریم عالم.......
امان از دلی که روی زرد پیغمبر (ص) دید…..
پهلوی شکسته مادر را دید……
سر در چاه کردن های پدر را دید……
و خود به تنهایی وارث غربت بابا شد……
چه شب ها که به یاد مظلومیت برادرش بیدار ماند و به پهنای صورت اشک ریخت….
دورویی یاران به دلش چنگ زد….
و خیانت همسر چشید…..
پهلوی شکسته مادر را دید……
سر در چاه کردن های پدر را دید……
و خود به تنهایی وارث غربت بابا شد……
چه شب ها که به یاد مظلومیت برادرش بیدار ماند و به پهنای صورت اشک ریخت….
دورویی یاران به دلش چنگ زد….
و خیانت همسر چشید…..
آخ امان از دلی که کریم عالم است….
اما تنها ارثی که می تواند از خود برای برادرش به ارث بگذارد…..
دین مظلوم پدر بزرگ است و….
خاطرات کوچه و…..
غربت پدر……..
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط آرام دل در 1395/08/17 ساعت 09:50:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید