مولا جان کجایی!؟
سلام اقای بادیه نشین …سلام اقای دلها ….مهدی جان!
هر طلوع خورشید دلخوش به سلامی ام به جانب بوی پیرهنت یوسف زهرا!
راست قامت به سوی کویت می ایستم و دست به سینه و میگویم السلام علیک یا صاحب العصر و الزمان …
السلام علیک ایها الامام المأمون
من سلام به تو را از مادر بزرگم اموختم که هر بار به رسم اجابت دستهایش را به اسمان میبرد و ارام ارام اللهم کل لولیک را زمزمه میکرد …
فهمیدم مسافری دارد ک اشک میریزد و در قنوتش اجابت میطلبد مسافر مادر بزرگها..مسافر پیرشده ها ..مسافر از دنیا رفته ها …برگرد
اقا نرفته بودی ک نیایی …تا چقدر صبر و صبوری اقا انقدر امدنت دیر شده ک ما را مسخره میکنند ..
امشب نمیدانم چ بگویم اما شوق دلم را واداشت که بگویم مولای دلها ولایتت مبارک …
بگویم گمشده ی دلها ….فراموش شده ی دلها..خودت برای خودت دعا کن خودت برای ظهورت دعا کن ..
انگار کاری از دل گناه الود ما بر نمیاید …
دعاهامان به در بسته میخورد اقا ..
مسافر جاده ها خودت برای ظهورت دعا کن
دعایمان به در بسته میخورد اقا نفس کم است برای ظهورت خودت دعا بنما
برای این دل زنگار بسته ی عشاق
خودت بجان عزیزت ..خودت دعا بنما
پی نوشت:نوشته شده توسط لیلی جان
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط آرام دل در 1395/09/19 ساعت 11:21:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1395/09/19 @ 05:55:41 ب.ظ
leila [بازدید کننده]
چه قلم روانی!!!!!!!
عالی بودارام دل…..خداقوت.
1395/09/19 @ 05:57:47 ب.ظ
آرام دل [عضو]
سپاس لیلی جان!
بازم سر بزن….